جدول جو
جدول جو

معنی هر قم - جستجوی لغت در جدول جو

هر قم
کمند، کمندی که جهت مهار گاوهای نیمه وحشی مورد استفاده قرار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ هَِ)
ابن سعدالدین بن علی القمی ملقب به شرف الدین و وجیه الملک. میرخوند در دستورالوزراء آرد که: وی در اوائل شباب از مولد خویش بلدۀ قم به بغداد شد و در سلک ملازمان عارض سلطان ملک شاه انتظام یافت در 481 هجری قمری رعایای مرو از عامل خویش تظلم کردند خواجه نظام الملک شغل عاملی مرو به ابوطاهر داد و در منشور و لقب وی وجیه الملک نوشتند. و او قرب چهل سال در مرو این شغل می ورزید. سپس به صاحبدیوانی والدۀ سنجر ارتقا جست و چون شهاب الاسلام وفات یافت به منصب وزارت سلطان رسید. او به غایت متدین و متشرع و حلیم و باوقر بود لکن پس از سه ماه وزارت درگذشت. صاحب جامعالتواریخ گوید: مرقد شرف الدین در جوار روضۀ طیّبۀ علی بن موسی الرضا بطوس و قریه ای نیز وقف مزار اوست. ورجوع به حبط ج 1 ص 380 و دستورالوزراء ص 190 شود
لغت نامه دهخدا
گردوی کوچک درگردوبازی
فرهنگ گویش مازندرانی